النا  النا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

وقتی النا کوچک بود

عکسای پاییز و زمستون 92

  اینم کار دایی جان شما وشما هم ادامشو انجام دادی و با مداد مشکی کشیدی رو لبات به جای رژ لب       اولین بار برف و از نزدیک دیدی و لمسش کردی         وقتی النا خانوم رفته سر کیف مامان و رژ لب زده و درحالی که به شدت خوابت میومد رژ لبتو زدی و نذاشتی پاک کنیم و رو پام دراز کشیدی که بخوابی..... حرفه ای زدی مامان بدون اینه اینطوری زدی ولی انگار علاقه ای زیادی داشتی که لبات کلفت بشه مامان       الهی قربونت برم عزیزم که جدیدا فقط میخوای ظرف بشوری............   موبایل منم بر میداری هرجا دلت میخواد زنگ میزنی حرف میزنی ...
19 بهمن 1392

دو سال 5 ماهگی دخترم

دختر قشنگم خیلی وقت بود برا چیزی نوشته بودم .......... ببخشید عزیزم خیلی ماه شدی قربون حرف زدنات که اینقدر شیرین شدی ....... میای پیش من و میگی مامان چرا منو اذیت میکنی کتک میخوای هههههههه امروز بردمت دکتر دکی گفته بود بعد 45 روز از شروع دارو بیا رفتم تا وارد شدیم کلی گریه کردی و میگفتی مامان من حالم خوبه بریم .... ..... رفتیم تو و دکتر معاینه کرد خداروشکر خیلی راضی بود ...نسبت به ماه پیش رشد خوبی داشتی.....خدارو هزار مرتبه شکر میکنم ..... .... دخترم تو که  تنها امید و دلخوشیه من تو این دنیا هستی و سلامتی و خوشبختیت از هرچیزی برام مهمتره .......... بعد از مدتها که از همه طرفی فشار روم بود این قضیه خیلی منو خشوحال کرد  بعد ا...
15 بهمن 1392
1